منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

به وبلاگ بسیج دانشکده کشاورزی مغان خوش آمدید
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 119
بازدید دیروز : 40
بازدید هفته : 274
بازدید ماه : 271
بازدید کل : 205675
تعداد مطالب : 306
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


تماس با ما
ابر برچسب ها
سالروز فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس ( 1361 هـ ش ) و روز  مقاومت ، ایثار و پیروزی
فتح خرمشهر
 
 

عملیاتی با رمز "یا علی بن ابی طالب"

عاشقانه‌های دلاورمردان در قرارگاه کربلا / عملیات بیت المقدس

 

 "یا علی ابن ابی طالب" نجوای تمامی دلاوردمردانی بود که شامگاه 10 اردیبهشت 61 در قرارگاه کربلا عهد و پیمان بستند تا خرمشهر از اشغال دشمنان آزاد شود و البته سوم خرداد 61 ساعت 14 "خرمشهر آزاد شد".

 شرح کامل عملیات بیت المقدس

....

 
بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : سالروز فتح خرمشهر, عملیات بیت المقدس, روز مقاومت , ایثار و پیروزی, عملیاتی با رمز یا علی بن ابی طالب, شرح کامل عملیات بیت المقدس, پیام حضرت امام خمینی (ره) به مناسبت آزادی خرمشهر, عملیات بیت المقدس در نگاه رسانه های جهان, ,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

سلجوقیان، اهمیت و جایگاه سیاسی- نظامی در تاریخ ایران

سلجوقیان، اهمیت و جایگاه سیاسی- نظامی در تاریخ ایران

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله, تاریخی, تاریخ, مطلب تاریخی, آل سلجوق, شاهنشاهی, مطلب, مقاله دین پژوهی, مطلب درباره امام علی, دینی, پژوهش, مقاله, سیاست, پرسش تاریخی, تاریخ, مارکس, مقاله سیاسی, دینی, مقاله, طرح, متن, پایان نامه, تحقیق, جستجو, دانلودمقاله, مطلب, دین, مقاله دین پژوهی, دانلود,

موضوع :
«مقالات» , مقالات نگاهي به تاريخ ,  , 
عطوفت امام علی (ع)



 

 

1- عفو برده ی خطاکار

امام علی(ع) روزی یکی از بردگان را صدا زد، و او جواب نداد،
چند بار نام او را بلند خواند و او شنید و پاسخ نداد.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) خود به نزد او آمد و فرمود:
مگر صدای مرا نشنیدی؟
گفت:
چرا شنیدم، چون از عقوبت شما ایمن بودم ، خواستم شما را به خشم آورم.
امام علی (ع) فرمود:
من هم به خشم می آورم آن شیطانی را که تو را این چنین اغفال کرد.

***

سپس او را در راه خدا آزاد کرد .(1)

2- روش برخورد با نیازمند

حارث همدانی حاجتی داشت، به منزل حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) رفت، امام علی (ع) پس از سلام و احوال پرسی، فرمود:
آیا خواسته ای داری؟
حارث گفت: آری.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) بلند شد. و چراغ را خاموش کرد و فرمود:
ای حارث! چراغ را خاموش کردم که در برابر خواسته ات دچار ذلّت و خواری نشوی.
حال هر چه می خواهی بگو!
زیرا از پیامبر اکرم (ع) شنیدم:
اَلحَوائِجُ أمانَهُ مِنَ الله فِی صُدُور الِعباده فَمَن کَتَمها لَهُ عِبادَهُ و مَن أفشاها کانَ حَقَّاً عَلَی مَن سَمَعها أن یُعیُنَهُ

***

«خواسته های مردم در دل های بندگان أمانت است، هر کس آن را پنهان دارد برای او عبادت نوشته می شود، و کسی که آن را آشکار کند، باید شنوندگان او را یاری کنند.»(2)

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقالات,

موضوع :
«مقالات» ,  , 
عدالت در رفتار اجتماعی

 






 

در روزگار خلافت خلیفه ی دوم، شخصی ادعائی نسبت به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) داشت و بنا شد در حضور خلیفه رسیدگی شود.
مدّعی حاضر شد.
و خلیفه خطاب به امام علی (ع) گفت:
ای اباالحسن در کنار مدّعی قرار گیر تا حل دعوا کنم.
که آثار ناراحتی را در سیمای حضرت امیرالمومنین علی (ع) نگریست گفت:
ای علی! از اینکه تو را در کنار دشمن قرار دادم ناراحتی؟
امام علی (ع) فرمود:
نه بلکه از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت را رعایت نکردی نگران شدم، زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کینه و لقب «ابوالحسن» خواندی (1)، ممکن است طرف دعوا نگران شود.
بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقالات,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

تحلیل ماجرای شهادت حضرت زهرا(ع) در منابع اهل سنت

در ابتدا بیان یک نکته لازم است و آن این که ما هیچ انتظاری از اهل تسنن نداریم که قضایای شهادت حضرت زهرا(ع)را به صورت تمام و کمال در کتاب های خود حکایت کنند و علمای آنان به روشنی به آن اذعان داشته باشند.
آیا از کسانی که در قلب آنان محبت خلفا حاکم است، انتظار دارید که بر این فجایع صحه گذارند، هرگز! چرا که حب الشی ء یعمی و یصم.آنان که قایعی همچون غدیر را که اسناد آن در آثارشان متواتر و بدون شبهه است، تاویل و تحریف می کنند و بر آن توجیهاتی می آورند، بدیهی است که در مورد، این وقایع فضاحت بار و ننگین به شبهه افکنی و انکار بپردازند. در این فصل ابتدا به مظلومیت امیرالمؤمنین(ع)اشاره می کنیم و در ادامه تحلیل نهایی را به قضاوت شما می گذاریم.
بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقالات,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

جریان بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین علی(ع) در منابع اهل سنت

نخست باید بگوییم : همان گونه که شیخ مفید(رحمه الله)در کتاب«فصول المختاره»می گوید: نظر شیعه بر این است که امیرالمومنین(ص)هرگز با ابوبکر بیعت نکرد، ولی برخی برای سرپوش گذاشتن بر اشتباهات خلفا این گونه وانمود کرده اند که در جریان سقیفه پس از تهدیدات عمر، همه کسانی که در خانه امیرالمومنان(ع)بودند، از خانه خارج شدند و جملگی به همراه آن حضرت به صورت عادی با ابوبکر بیعت کردند. ما در این فصل به گوشه ای از روایات اهل تسنن در این زمینه اشاره می کنیم تا شیوه بیعت گرفتن از امیرالمومنان(ع)بنابر آن چه اهل تسنن نقل نموده اند برای خوانندگان محترم مشخص شود.
بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقالات,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

 

قرائت سوره انشقاق با صدای شحات انور بصورت تحقیق

نام فایل :انشقاق -شحات انور 
حجم فایل :13/1  mb
منبع فایل : -
دانلود :(
غیر مستقیم )

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : دانلودها,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

در قوم بنی اسرائیل ، مردی زندگی میکرد که شبی شخصی به خوابش آمد و به او گفت:نیمی از عمرت را در وسعت و راحتی خواهی بود و نیمی از عمرت را سختی.اینک هر کدام را خواهی انتخاب کن .آن مرد گفت :مرا شریکی است ،پس چون صبح شد به همسرش گفت : امروز مردی به خواب من آمد و به من خبر داد که نصف عمرم در آسایش است ،و گفت هر یک از دو نصف را را که می خواهی انتخاب کن ؛همسرش گفت :نصف اول را اختیار کن ،گفت :به خاطر تو همین کاررا می کنم . در این هنگام دنیا به او روی آورد ،دائما به او نعمت می رسید .همسرش به او گفت :فلان همسایه ات محتاج است به او برس ،و می گفت :قوم و خویش تو فلانی است نیازش را بر آور.

و به همین حالت بودند و هر چه به آنها عطا می شد می بخشیدندو صدقه می دادندو شکر می کردند .چون شبی از شبی از شبها رسید،آن مرد به خوابش آمد و گفت :ای مرد !نصف عمر تو گذشت ،نظرت چیست ؟گفت : من شریکی دارم ، چن صبح شد به همسرش گفت : آن مرد به خوابم آمد و به من اعلام کرد که نصف عمر من گذشت . همسرش به او گفت :خداوند به ما نعمت داد و ما شکرش را کردیم و خداوند سزاوارتر به وفاست .آن مرد گفت : اکنون در تمامی عمر در نعمت و رفاه خواهی بود .

و اوخداست که می فرماید : وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِیدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ؛و آن گاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعاً سپاسگزارى كنید، [نعمت‏] شما را افزون خواهم كرد، و اگر ناسپاسى نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.» 
منبع:مشکاةالنوار فی غرر الاخبار ،ص

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : داستان,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

زنى به حضور حضرت داوود (علیه السلام ) آمد و گفت : اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟ داوود (علیه السلام ) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟ زن گفت : من بیوه زن هستم و سه دختر دارم ، با دستم، ریسندگى مى کنم ، دیروزشال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم، تا بفروشم، و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد، و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تامین نمایم .

هنوز سخن زن تمام نشده بود، در خانه داوود را زدند، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (علیه السلام ) آمدند، و هر کدام صد دینار (جمعا هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهیدپروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد، وفرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران استحضرت داوود (علیه السلام ) از آن ها پرسید: علت این که شما دست جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟عرض کردند : ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید، و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اىبه سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن ، موردآسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم ، و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم ، و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ما است به حضورت آورده ایم ، تا هر که را بخواهى، به او صدقه بدهى.

حضرت داوود (علیه السلام ) به زن متوجه شد و به او فرمود: پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى؟ سپس ‍ هزار دینار را به آن زن داد، و فرمود: این پول را در تامین معاش کودکانت مصرف کن، خداوند به حال و روزگار تو، آگاهتر از دیگران است

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : داستان,

موضوع :
«مقالات» ,  , 

و قد علمتم موضعى من رسول الله (ص) بالقرابة القريبة و المنزلة الخصيصة،و ضعنى فى حجره و انا وليد،يضمنى الى صدره و يكنفنى فى فراشه...

(نهج البلاغهـخطبه قاصعه)

ابوطالب پدر على عليه السلام در ميان قريش بسيار بزرگ و محترم بود،او در تربيت فرزندان خود دقت وافى نموده و آنها را با تقوى و با فضيلت بار ميآورد و از كودكى فنون سوارى و كشتى و تير اندازى را برسم عرب بآنها تعليم ميداد.

چون پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در كودكى از داشتن پدر محروم شده بود لذا آنجناب تحت كفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب برادر زاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود.

فاطمه بنت اسد مادر على عليه السلام و زوجه ابوطالب نيز براى نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى كامل داشت بطوريكه در هنگام فوت فاطمه رسول اكرم صلى الله عليه و آله نيز مانند على عليه السلام بسيار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پيراهن خود را بر وى پوشانيد.

چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشكر و قدردانى از فداكاريهاى عموى خود در صدد بود كه بنحوى ازانحاء و بنا بوظيفه حقشناسى كمك و مساعدتى بعموى مهربان خود نموده باشد.

اتفاقا در آنموقع كه على عليه السلام وارد ششمين سال زندگانى خود شده بود قحطى عظيمى در مكه پديدار شد و چون ابوطالب مرد عيالمند بوده و اداره هزينه يك خانواده پر جمعيت در سال قحطى خالى از اشكال نبود لذا پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم على عليه السلام را كه دوران رضاع و كودكى را گذرانيده و در سن شش سالگى بود جهت تكفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدين بهانه او را تحت تربيت و قيمومت خود قرار داد و بهمان ترتيب كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى ميكرد پيغمبر و زوجه‏اش خديجه نيز براى على عليه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.

ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مى‏نويسند كه سالى در مكه قحطى شد و رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب كه توانگر و مالدار بود فرمود كه برادرت ابوطالب عيالمند است و پريشانحال و قوم و خويش براى كمك و مساعدت از همه سزاوارتر است بيا بنزد او برويم و بارى از دوش او برداريم و هر يك از ما يكى از پسران او را براى تأمين معاشش بخانه خود ببريم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانيم،عباس گفت بلى بخدا اين فضل كريم وصله رحم است پس ابوطالب را ملاقات كردند و او را از تصميم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقيل را (در روايت ديگر گفت عقيل را) براى من بگذاريد و هر چه ميخواهيد بكنيد،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز على عليه السلام را بهمراه خود برد. (1)

نكته‏اى كه تذكر آن در اينجا لازم است اينست كه على عليه السلام در ميان اولاد ابوطالب با سايرين قابل قياس نبوده است هنگاميكه پيغمبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوع‏تكفل،يك جاذبه قوى و شديدى بين آندو برقرار بود كه گوئى ذره‏اى بود بخورشيد پيوست و يا قطره‏اى بود كه در دريا محو گرديد و باين حسن انتخابى كه رسول گرامى بعمل آورده بود ميل وافر و كمال اشتياق را داشت زيرا.

على را قدر پيغمبر شناسد 
بلى قدر گهر زرگر شناسد

البته مربى و معلمى مانند پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم كه آيه علمه شديد القوى (2) در شأن او نازل شده و خود در مكتب ربوبى (چنانكه فرمايد ادبنى ربى فاحسن تأديبى) تأديب و تربيت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.

على عليه السلام از كودكى سر گرم عواطف محمدى بوده و يك الفت و علاقه بى نظيرى به پيغمبر داشت كه رشته محكم آن بهيچوجه قابل گسيختن نبود.

على عليه السلام سايه صفت دنبال پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم ميرفت و تحت تربيت و تأديب مستقيم آنحضرت قرار ميگرفت و در تمام شئون پيرو عقايد و عادات او بود بطوريكه در اندك مدتى تمام حركات و سكنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.

دوره زندگانى آدمى بچند مرحله تقسيم ميشود و انسان در هر مرحله باقتضاى سن خود اعمالى را انجام ميدهد،دوران طفوليت با اشتغال باعمال و حركات خاصى ملازمه دارد ولى على عليه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازيهاى كودكانه نرفته و از چنين اعمالى احتراز ميجست بلكه از همان كودكى در فكر عظمت بود و رفتار و كردارش از ابتداى طفوليت نمايشگر يك تكامل معنوى و نمونه يك عظمت خدائى بود.

على عليه السلام تا سن هشت سالگى تحت كفالت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود ولى اين بازگشت او را از مصاحبت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مانع نشده و بلكه يك صورت تشريفاتى ظاهرى داشت و اكثر اوقات على عليه السلام در خدمت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم‏سپرى ميشد آنحضرت نيز مهربانيها و محبت‏هاى ابوطالب را كه در زواياى قلبش انباشته بود در دل على منعكس ميساخت و فضائل اخلاقى و ملكات نفسانى خود را سرمشق تربيت او قرار ميداد و بدين ترتيب دوران كودكى و ايام طفوليت على عليه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم) در پناه و حمايت آنحضرت برگزار گرديد و همين تعليم و تربيت مقدماتى موجب شد كه على عليه السلام پيش از همه دعوت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را پذيرفت و تا پايان عمر آماده جانبازى و فداكارى در راه حق و حقيقت گرديد.

بسیج دانشکده کشاورزی مغان


برچسب ها : مقاله,

موضوع :
«مقالات» ,  , 


صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد